سلام امروز میخواستم از صحفه ی عربی وبلاگ پرده برداری کنم!!
این صفحه تقریبا کاملی هست که شامل قواعد عربی سال اول و دوم و سوم دبیرستان هست و بعد از اون به ترتیب ترجمه تمامی دروس سال اول و دوم و سوم دبیرستان است .
دوستان اگه مشکلی دیدند و یا اگه احساس کردند که این بخش چیزی کم داره لطفا در بخش نظرات حتما بگن !
در اين مقاله سعي ميكنيم اصول و قواعد اساسي موفقيت در كنكور را اجمالاً مورد بررسي قرار دهيم. اين قواعد عبارتند از: 1- احساس خلأ 2- تعيين هدف 3- برنامهريزي و مشاوره صحيح و اصولي 4- مطالعه صحيح و اصولي 5- بهداشت روان
اينك به شرح مختصر هريك از اين قواعد پنجگانه ميپردازيم:
1- احساس خلأ :
اصولاً شكل گيري هر انگيزهاي براي حركت ناشي از احساس كمبود و خلاء
ميباشد. انسان تا احساس گرسنگي نكند به سوي غذا نميرود و تا احساس فقر
نكند به سوي غنا گام بر نميدارد.
اثبات اين مسأله آسان است. ما
براي حركت به سوي مقصد احتياج به «انگيزه» داريم و براي طي كامل مسير نيز
اين «انگيزه» بايد لحظه به لحظه تجديد و تقويت شود. تا وقتي كه انسان در
خود احساس خلأ و كمبودي نكند انگيزهاي براي حركت ايجاد نميشود. پس از
شروع به حركت نيز دوام و استمرار آن منوط است به بقاء اين احساس. لذا
هرلحظه كه انسان متوجه شود كه كمبود برطرف شده است يا اينطور تصور كند،
بديهي است كه از حركت باز ميماند.
تحصيل علم نيز به همين ترتيب
است. انسان تا احساس جهل (خلأ علم) نكند به سوي كسب دانش گام بر نميدارد. و
براي استمرار اين حركت نيز بايد «فقدان علم» همواره مدنظر باشد. بيشك از
بين رفتن اين احساس، انگيزة جويندة علم را زايل ميكند و او را از حركت باز
ميدارد.
2- تعيين هدف :
گام بعدي در دستيابي به يك مقصود شناخت دقيق و كاملِ آن است. زيرا پس از
آنكه انسان كمبود و خلأ چيزي را در خود احساس كند براي رفع آن تلاش
ميكند. اما تنها اين كافي نيست بلكه او نيازمند دورنمايي است كه تا انتها
او را در يك مسير به حركت وادارد و از انحراف او به اطراف جلوگيري كند و آن
چيزي جز تعيين «هدف» و شناخت كامل و دقيق آن نيست. در تعيين هدف نكات زير
بايد مورد توجه واقع شود:
الف) هدف بايد متعالي و ارزشمند باشد.
بدون شك اهدافي بي ارزش و پوچ مانند «فرار از سربازي» و «چشم همچشمي»
نميتواند دورنماي مناسبي براي حركت باشد.
ب) هدف بايد واضح و مشخص
باشد و داوطلب كاملاً به آن آگاهي و اعتقاد داشته باشد. بسياري از
داوطلبان شركت كننده در كنكور از اهداف واقعي خود بيخبرند. وقتي از آنها
پرسيده ميشود «هدف شما از مطالعه و تحمل سختيهاي شركت در كنكور چيست؟» از
«علاقه»، «استعداد»، «درآمد» و امثال اينها صحبت ميكنند اما پس از چند
لحظه اعتراف مي كنند كه علاقهاي به رشتة مد نظر خود ندارند يا براي كسب
درآمد نيازي به تحصيل احساس نميكنند و استعدادي هم در ميان نيست. مشخص
نبودن هدف يكي از مهمترين عوامل عدم موفقيت داوطلبان است.
ج) هدف
بايد ثابت باشد. معمولاً تغيير هدف آثار سوء و جبران ناپذيري را بر جاي
ميگذارد. در نظر بگيريد داوطلبي براي قبولي در رشته مهندسي عمران شروع به
مطالعه ميكند و طبق عادت نادرست، وقت خودرا تماماً مصروف يادگيري دروس
اختصاصي ميكند اما پس از مدتي بنا به دلايلي تصميم به شركت در آزمون زبان
انگليسي مي گيرد و در مدت كوتاه باقيمانده تا كنكور مجبور است دروس عمومي
را كه مدت مديدي از آنها غافل بوده است مطالعه كند. تأثير ناخوشايند تغيير
هدف در چنين مواردي آشكار است.
د) هدف بايد واحد باشد. در نظر
داشتن چند هدف آن هم اهدافي كه همسو نيستند (مثلاً انتخاب رشتههايي كه در
يك زير گروه نيستند) موجب تحميل تكاليفي بيش از حد توان بر داوطلب ميشود.
3- برنامهريزي و مشاوره صحيح و اصولي:
پس از تعيين هدف و شروع به حركت، نخستين نيازي كه احساس ميشود يك «برنامة
صحيح و اصولي» ميباشد. در اين مرحله انسان از خود ميپرسد: «حال كه بايد
براي تحقق يك هدف حركت كنم «راه درست» كدام است؟ راه درست براي نيل به
مقصود همان «برنامهريزي صحيح و اصولي» است. رسالت يك برنامه خوب آنست كه
ما را با صرف كمترين انرژي و زمان به تمامِ اهداف تعيين شده برساند.
برنامهريزي صحيح و اصولي براي داوطلبان كنكور بايد داراي شرايط زير باشد:
الف)
تجزيه زمان باقي مانده به واحدهاي كوتاه مدت: بدين معنا كه مثلاً اگر تا
روز آزمون صد روز باقي است اين صد روز به دورههايي كوتاه مدت همچون
دورههاي هفت يا ده روزه تقسيم شوند و تكليف داوطلب در هر دوره مشخص باشد.
اين تقسيمبندي موجب ميشود داوطلب گذران دورههاي زماني را يكي پس از
ديگري احساس كند و بتواند تا حدي برنامة آيندة خود را پيشبيني نمايد و در
پايان هر دوره خود را بيازمايد تا از ميزان پيشرفت خود مطلع شود.
ب)
برنامه ريزي بايد مبتني بر تجربه باشد: بدون ترديد براي رسيدن به يك هدف،
بهترين و مطمئنترين راه، حركت در مسيري است كه از «آزمون و خطا» سر سلامت
به درآورده باشد و امتحان خود را پس داده باشد. تجربة برنامههاي غيراصولي
و نيازموده و همچنين برنامههايي كه از جانب افراد غير متخصص و
غيركارآزموده طرحريزي شده است به داوطلبان شركت در كنكور – كه فرصت كوتاه و
جبران ناشدني دارند – به هيچ عنوان توصيه نميشود.
ج) تجويز كلية
دروس در كليه واحدهاي زماني: نكتة بسيار مهمي كه هر برنامة اصولي بايد آن
را تأمين كند «قرار دادن كليه دروس در كلية واحدهاي زماني» است. مثلاً اگر
برنامه تحصيلي شامل هفت مرحلة ده روزه باشد بايد در هر هفت مرحله، داوطلب
كلية دروس را مورد مطالعه قرار دهد. غفلت از هر ماده درسي و تعويق در
مطالعة هر درس هرچند كم اهميت، تبعات سوء و جبران ناپذيري را به دنبال
دارد.
البته بايد توجه داشت كه كمتر دانشآموزي توانايي
برنامهريزي اصولي و هدفمند را دارد و در اينجاست كه نياز به مشاوران متخصص
و مجرب در اين زمينه احساس ميشود. در اين مورد به ذكر اين نكته بسنده
ميكنيم كه مهمترين ويژگي مشاور آنست كه خود توانسته باشد اين مسير را با
موفقيت پيموده باشد و از راه و چاه آگاه باشد.
4- مطالعه صحيح و اصولي:
يكي از كليد واژههاي اساسي در موفقيت تحصيلي و بخصوص موفقيت در كنكور
آشنايي داوطلب با تكنيك و اصول مطالعه است. امروزه بر كسي پوشيده نيست كه
مطالعه براي كنكور يك مقوله پيچيده و علمي است و نيازمند آموزش است. با
افزايش رقابت در كنكور و علمي و تخصصي شدن سؤالات تنها كساني ميتوانند در
اين مبارزه نفسگير پيروز شوند كه با تكنيكها و روشهاي مطالعه آشنا
باشند. روش صحيح مطالعه روشي است كه با صرف كمترين زمان و انرژي از سويي
باعث تسلط كامل دانشآموز بر مطالب كتب درسي شود و از سوي ديگر ثبات
معلومات را در ذهن او تضمين نمايد. در شمارههاي آينده به اين مقوله بيشتر
پرداخته ميشود.
5- بهداشت روان :
تأثير بهداشت و سلامت روان را بر فرآيند يادگيري، پيشرفت تحصيلي و حفظ و
تقويت انگيزه داوطلب نميتوان انكار كرد. درواقع بهداشت و آرامش روان بستري
مناسب جهت نيل به هدف را فراهم ميآورد. علت شكست بسياري از داوطلبان
مستعد و كوشا در كنكور عدم تأمين آرامش و سلامت روان است. آفتهاي بهداشت
روان از اين قرار است.
الف) افسردگي: افسردگي نوعي غم و اندوه و
كاهش غيرطبيعي سطح شادماني در انسان است. افسردگي موجب ميشود داوطلب انرژي
لازم را براي دنبال كردن برنامة تحصيلي خود، نداشته باشد و در ميانة راه
سرد و متوقف شود رابطه ميان افسردگي و هجوم افكار منفي و مشغوليت بيش از حد
فكر به اين افكار و متعاقباً از دست دادن قدرت تمركز و افت كيفيت يادگيري،
کاملاً اثبات شده است.
ب) استرس: استرسهاي رواني اگر بيقاعده و
بيش از حد معمول باشند آرامش فرد را به مخاطره انداخته و او را از پيشرفت
تحصيلي باز ميدارند.
ج) ترس از ناكامي: ترس از ناكامي كه داوطلبان
از آن به عنوان «اضطراب» و «دلشوره» ياد ميكنند آفتي است كه موفقيت هر
داوطلب كنكور را تهديد مينمايد. اين ترس غير موجه از آينده تمام وجود
داوطلب را تسخير ميكند و بستر مناسب براي رشد و ثبات هرگونه دانش مفيد را
از بين ميبرد.
ما نيز در اين مجموعه مقالات ميكوشيم با تمركز بر
اصول فوق و طرح مسائل موردنياز، داوطلبان عزيز را گام به گام تا لحظة شركت
در اين آزمون سرنوشتساز همراهي كنيم و از اين رهگذر بتوانيم در شادماني
موفقيت قشر فرهيخته و دانش آموختة فردا سهيم باشيم.
اما طراحی و اجرای یک برنامهریزی درسی مناسب، بسیار پیچیده است. در برنامهریزی بحث ما این است که هیچ کس نسبت به شما آشناتر از خود شما نیست.
برداشتی تقریبی از میزان هوش و استعدادهای متفاوت، آشنایی با روحیات و
ظرفیت روانی، همه و همه، نکات ریز و در عین حال قابل تأملی است که از شما
بهترین برنامهریز را میسازد. راهنمایی، در امور متفاوتی میتواند بهکار
بیاید؛ اما با توجه به شناختی که شما از خودتان دارید، پس از دریافت همه
راهنماییها، خود شما هستید که باید به تصمیمگیری نهایی و ترسیم جدول
برنامهی درسیتان بپردازید؛ در این حال، طراح جدول، خود به استفاده از آن
نیز مشغول میشود و به طراحی بهترین جدول برنامهی درسی میپردازد.
برنامهریزی چیست؟
بیشتر
برنامهها به طور ذهنی ترتیب یافتهاند و کمتر از یک اصول مدون و مرتب
پیروی میکنند. اکثراً بدون آنکه بدانند، برنامهای برای خود درست
کردهاند، چیزهایی را در نظر گرفتهاند و برای فراگیری مواد مختلف درسی به
طور تقریبی میدانند که چه مدت زمانی را صرف این درس یا آن درس کنند؛ یعنی
نحوهای از تقسیم وقت که در آن کمتر چیزی سر جای خودش است. اولین مؤلفهای که در محتوای هر برنامهای خودنمایی میکند، نظم
است؛ نظمی که از فکر به روی کاغذ جان میگیرد و در بازبینی چند باره آن به
شکل واقعی خود نزدیک میشود. تنظیم یک برنامه مشخص قبل از هر چیز از هدر
رفتن انرژی شما جلوگیری میکند و با ایجاد نظم در فکر و کار، آمادگی شما را
تضمین خواهد کرد. حاصل با اهمیت این کار، ایجاد اعتماد نسبت به پیشرفت
مطلوب کار و جلوگیری از دلشوره و نگرانیهای معمول داوطلبان در ترس از
انجام به موقع همه کارها و مرور همهی درسها تا قبل از آزمون است.
پس
کمی از انرژی خود را در اینجا صرف کنید تا از اتلاف انرژی در بسیاری از
جاهای دیگر جلوگیری شود. (هر ساعت تفكر بر روي برنامه از چند روز كار
بيهوده جلوگيري ميكند.)
عامل دیگری که علاوه بر نظم در یک
برنامهریزی درست خودنمایی میکند، وجود یک نگرش جامع در آن است، نگرشی که
تا حد ممکن، تمامی زوایا را در نظر گرفته و با کمترین نقص و اشکال، امکان
اجرا داشته باشد. حال که برنامهریز و مجری، خود شما هستید، پس میتوانید
هر بار که به اشکالی برخورد کردید، خود عیوب کار را رفع کنید و پس از مدت
کوتاهی به بهترین برنامه دست یابید؛ در این بین، ممکن است وقتی که در حال
طراحی یک برنامة جامع برای درس و زندگی خود طی یک دورة آمادگی هستید، در
مشورت با صاحبنظرات یا دوستان، متوجه فوائدی در برنامههایی که آنها
تنظیم کردهاند، بشوید؛ در این صورت، استفاده بردن از نکات مثبتی که به فکر
دیگران رسیده است، همواره کمک حال شما خواهد بود.
در این مورد،
توصیه ما این است که جلسهای با دوستان دیگری که خود را برای آزمون آماده
میکنند، تشکیل دهید و برای هر یک، برنامة پیشنهادی خود را مطرح کنید؛ در
این حال، قبل از انجام هر کار، برنامة خود را در معرض نقد دیگران قرار دهید
و در درجة بعد، از افکار جدید دیگران استفاده کنید.
اجرای برنامه
همانطور
که گفته شد، یک برنامه خوب، برنامهای جامع است. برنامة طراحی شده نباید
شما را از جریان عادی زندگی خارج سازد. در این یک سال آموزشی، بسیاری از
کارهای عادی زندگی را انجام میدهید؛ اما یک تفاوت عمده در آن بهوجود
میآید و آن این است که فعالیت اصلی، حول آماده شدن برای آزمون دور میزند.
اگر برنامهای یکساله برای خود ترتیب دهید، مطمئن باشید که وقت کم
نمیآورید. برای ترسیم برنامة خود میتوانید برای هر روز مقدار درسی را
که باید خوانده شود، تعیین کنید؛ برای مثال، روز اول ماه را به خواندن 20
صفحه شیمی اختصاص بدهید (بالاخره شيمي از همه چيز مهمتر است!
) یا با خود قرار بگذارید که در این روز تا پایان فصل اول زیستشناسی را
مرور کنید و این برای دو ساعت اول روز باشد. زمان خواب شب و خواب بعدازظهر
باید مشخص و کافی باشد. اگر بتوانید از ساعت اولیة صبح کار را شروع کنید،
بسیار مطلوب خواهد بود. میتوانید در روزهای ماههای آغازین، ساعاتی کمتر
را برای درس خواندن بگذرانید و ماههای آخر را فشردهتر بگذارنید؛ این کار
از نظر روانی نیز مفید است؛ زیرا هر چه به روز برگزاری آزمون نزدیکتر
میشوید، موضوع برایتان جدیتر میشود. به این ترتیب، طی ساعات مشخص، در هر روز به مرور چند درس بپردازید و در فاصلههای مشخص، ساعتی را برای استراحت اختصاص دهید. پیشنویس برنامه شامل تقسیم کتابها به روزها و ساعات است. معمولاً برنامه ماه اول را میتوان برای بررسی و اصلاح مجدد اختصاص داد.
طی یک ماه اول، هم سختی و هم آسانی درسها برای شما مشخصتر میشود و هم
قابلیتهای خود را درمییابید؛ به این ترتیب، از شروع ماه دوم، برنامة
دقیقی در پیش رو دارید که در آن برنامه، این موارد ذکر شده است:
شما
با طراحی چندین برنامهای به دو نکتة مهم دست مییابید؛ نخست آنکه
میتوانید اِشراف نسبتاً کاملی به کل برنامة خود پیدا کنید؛ این نگرش از
بالا، به شما امکان میدهد تا هماهنگی لازم بین روزها و ماهها را بهدست
آورده و برنامة موزون و روانی را برای خود ترتیب دهید. مزیت دوم ترسیم
برنامه کلی، این است که به یکباره، کل ساعاتی را که به عنوان ساعت مفید
برای فاگیری مواد مختلف لازم دارید، پیش روی شما قرار میگیرد؛ به این
ترتیب، جدای از ایام هفته و ماه، به چند صد ساعت زمان در کل دوره زمانی
میرسید که برای آماده شدن به آن نیاز دارید؛ ساعاتی که قاعدتاً بخش بر
ماهها و روزها میشود و با این قسمت کردن، سهم تعداد ساعتهای مطالعه در
هر روز مشخص میشود.
بهترین اثر این نوع تقسیمبندی، آن است که
امکان عقب ماندن از برنامه بسیار کاهش مییابد. شما ممکن است در پایان یک
ماه، از برنامه 10 ساعت عقب یا جلو افتاده باشید؛ در این شکل، با سرشکن
کردن این ده ساعت در ماه آینده، شاید روی یک ربع یا بیست دقیقه بیشتر وقت
گذاشتن بتواند عقبافتادگی شما را جبران کند و در عین حال، فشار چندانی به
شما وارد نکند. در این کار مهم، به یک زمانبندی منطقی، با در نظر گرفتن 5%
کل زمان طراحی شده برای وقایع احتمالی دست مییابید. بعد از تمامی این
زمان بندیها و دست یافتن به ساعات مفیدی که طی هر روز باید صرف درس خواندن
بکنید، با ساعات زیادی روبهرو میشوید که به عنوان وقت آزاد، میتواند
مکمل بسیار خوب و مطلوبی برای روند پیشرفت شما باشد؛ برنامة کمکی که شما را
از دلزدگی و یاس بازدارد و بتواند به عنوان نیرویی انرژی بخش برای ادامه
کار عمل کند. اگر در این ساعات آزاد، برنامههای تفریحی و ورزشی مناسبی را
برای خود ترتیب بدهید، توان و انرژی خود را به نقطة مطلوب رساندهاید.
(نكتهاي
كه به تجربه به من ثابت شده اين است كه بهترين تفريح در اين زمان ميتواند
كارهاي گروهي باشد. از گوش دادن به آهنگ با صداي بلند، ديدن فيلمهاي
سينمايي و بازيهاي كامپيوتري جدا بپرهيزيد زيرا تمركز شما را در چند روز
آينده به هم ميزند.)
در برنامة خود، زمان مناسبی برای خواب
وا ستراحت از یک سو و صرف غذا و خوراک از سوی دیگر اختصاص دهید؛ از این
وقت آزاد میتوانید برای جبران کاستیها و مرور مجدد درسها استفاده کنید. در
اینجا باز هم متذکر میشویم که برنامة ترسیمی شما باید منطبق با واقعیت
باشید؛ واقعیتی که در آن هوش و استعداد و توانایی شما به نحو منطقی ارزیابی
شده و ساعات مفیدی که برای موفقیت به آن نیاز دارید، در نظر گرفته شود؛
ساعاتی که از یک شخصی به شخص دیگر ممکن است متفاوت باشد. جوّ خانوادگی و
مقتضیات مادی و معنوی خود را به طور کامل در برنامة درسی خود در نظر بگیرید
و دریابید چه عواملی کمک حال شما و چه عواملی اهرم بازدارنده شما در اجرای
برنامه تنظیمیتان هستند. در انتهای این بخش باز هم متذکر میشویم که
برنامة درسی خود را طوری ترتیب دهید که هر چه به زمان برگزاری آزمون
نزدیکتر میشوید، آن را فشردهتر کنید، در واقع، یکی دو ماه آخر، زمان
مرور آن مباحثی است که فرا گرفتهاید و در ماه آخر میتوانید، برنامة
روزانة فشردهتر و تفریح و سرگرمی کمتر داشته باشید. در ماه آخر، از نظر
روانی نیز بیشتر پذیرای درس خوانده به طور فشرده خواهید بود؛ در این موقع
مطالب را کاملاً فرا گرفته و با مرور مجدد، آنها را هر چه بیشتر به ذهن
میسپارید.
خلاصهاي از آنچه در این بخش خواندید:
* در دورة آمادگی برای آزمون، برنامهریزی درسی، چگونگی پیمودن راه را پیش روی شما میگذارد. * در برنامهریزی، هیچ کس نسبت به شما، آشناتر از خود شما نیست. * اولین چزی که در محتوای هربرنامهای خودنمایی میکند، «نظم» است. * کمی صرف انرژی در برنامهریزی، از اتلاف انرژی در بسیاری جاهای دیگر جلوگیری میکند. * برنامهریزی کلی برای کی دوره یکسالة آمادگی، به شما یک نگرش جامع و در یک نگاه میزان ساعات مفید مورد لزوم را میدهد. * در برنامهریزی مشورت کنید. * اجزای برنامه را مشخص کنید. این اجزا شامل ساعات مفید برای مرور درسها، وقت استراحت، تفریح و صرف غذا و خواب است. * پیشنویس برنامه را مورد ارزیابی قرار دهید. * زمانی را نیز برای وقایع احتمالی کنار بگذارید. * جدی باشید؛ اما خشک نباشید، و برای تغییرات احتمالی لازم انعطاف داشته باشید.
برنامهریزی و مطالعه
دانشآموزان
تصور میکنند که پس از چندین سال تحصیل، بر اثر کسب تجربه به شیوه صحیح
مطالعه دست یافتهاند و با این باور، کاستیهای خود را در تحصیل به عوامل
دیگری همچون استعداد، امکانات،ريال شرایط و شانس مرتبط میدانند! در حالی
که استفاده از تجربههای مثبت و منفی در صورتی امکانپذیر است که
دانشآموزان یاد بگیرند چگونه یاد میگیرند، تا بتوانند یادگیری خود را
بررسی، ارزشیابی و هدایت کنند؛ بنابراین، دانستن شیوه و اصول یادگیری، یکی
از مهمترین نیازهای دانشآموزان است که متأسفانه جای آن در نظام آموزشی ما
خالی است. نباید افت تحصیلی را علامت ناتوانی در تحصیل دانست؛ بنابراین،
در بررسی عوامل و موانغ موفقیت در تحصیل، مهمترین مسأله، نحوه و نگرش و
عملکرد ما در تحصیل است؛ اما یکی از پیچیدگیهای فرآیند تحصیل، دورههایی
است که نمیتوان علت و معلول رادر آنها از هم تفکیک نمود؛ زیرا، در یک
دور (حلقه)، علت و معلول مرتب جای خود را به هم داده، در جهت تقویت هم
تحرکت میکنند؛ به عنوان مثال، استرس و اضطراب، یکی از مشکلات گریبانگیر
دانشآموزان است؛ زیرا نمیتوان مشخص کرد که اضطراب علت است یا معلول؛ به
خاطر آنکه عدم توانایی در یادگیری، اضطرابزا است و وجود اضطراب، خود مانعی جدی بر سر راه یادگیری به شمار میآید و در این دور منفی هر چه پیش میرویم، زمینه افت تحصیلی، بیشتر فراهم میآید. با
آگاهی از وجود چنین دورهایی، میتوان برنامههای سازندهای را پی ریخت.
هدف این نوشتار نیز نشان دادن دور مثبت یادگیری و موفقیت تحصیلی است تا با
قرار گرفتن در آن بتوان در مسیر پیشرفت قرار گرفت. شروع این حرکت و افتادن
در این مسیر، نیاز به یک موتور قوی و همیشگی دارد و برنامهریزی، موتور
جلوبرنده این حرکت مثبت است. برنامهریزی تحصیلی هر فرد، نشان دهنده نگرش و
شیوه برخورد او با یادگیری است و آشنایی با اصول آن، اولین و مهمترین راه
برای رسیدن به موفقیت در تحصیل است. متأسفانه بیشتر دانشآموزان برنامهای
برای مطالعه ندارند و حتی عدهای تصور میکنند که چون شدیداً سرگرم
مطالعهاند، دیگر فرصتی برای برنامهریزی نخواهند داشت. برنامه تحصیلی،
افزون بر اینکه مسیر موفقیت را هموار میسازد، موجب صرفهجویی در وقت و
هزینه نیز میشود؛ زمان مطالعه را کاهش میدهد؛ بر مدت نگهداری مطالب در
حافظه میافزاید و توان یادآوری مطالب را در امتحان دو چندان میکند. البته
برنامهریزی، نوعی مهارت است که با تجربه و پشتکار قوت میگیرد. برنامه
مناسب، باید با بهرهگیری از اصل یادگیری و با توجه به نیازها، تواناییها
و روحیات فرد تنظیم شود و در حین اجرا نیز با بررسی ضعفها و خطاها به
تکامل برسد؛ از اینرو، پیش از پرداختن به اصول برنامهریزی، باید چگونگی
یادگیری را آموخت تا بتوان بر مبنای آن برنامهریزی کرد. ما در بررسی
اجمالی یادگیری، توجة ویژه خود را معطوف دانشآموزانی میکنیم که در حال
تحصیل هستند و از مدرسه و کلاس استفاده میکنند؛ اگر چه دانشآموزان دیگر،
به ویژه کسانی که برای کنکور مطالعه میکنند، نیز میتوانند با اندکی تغییر
از آن بهره گیرند. 1- تعیین ماه، هفته، روز، ساعات مرور درسها. 2- ساعات خواب، استراحت، صرف غذا، تفریح. 3- روزهایی برای تعطیلی.
مهندسي صنايع ، شامل كاربرد روشهاي تجزيه و تحليل اصول فيزيكي براي تبديل موادخام و ساير منابع به فرمي كه رضايت و
احتياجات آدمي را تامين كند، ميباشد.با پيشرفت علم و
تكنولوژي و تعامل اين دو با هم، تخصصها و گرايشهاي مختلف مهندسي بوجود
آمدهاند. در اين ارتباط مهندسي صنايع رشته نسبتاً جديد است كه ضمن
برخورداري از مفهوم كلي مهندسي، حوزههاي كاري فراتري را در مقايسه با ساير
رشتهها مورد توجه قرار ميدهد. نوشته حاضر سعي دارد مطالبي را جهت آشنايي با
مهندسي صنايع در قالب سر فصلهاي ذيل ارائه نمايد.
مهندسي صنايع چيست؟
مهندسي
صنايع عبارت از كاربرد اصول و تكنيكهايي به منظور بهبود، طراحي و نصب
سيستمهايي شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژي و تجهيزات براي فراهم آوردن
امكان توليد كالاها و ارائه خدمات بشكل كارا و مطلوب ميباشد.
براي
بررسي، ارزيابي و كاربرد اين سيستمها، دانش و مهارتهاي علوم رياضي، علوم
فيزيكي و علوم اجتماعي به همراه فنون و تكنيكهاي طراحي مهندسي مورد نياز
است. فعاليتهاي مهندسي صنايع همانند پلي است كه ارتباط بين اهداف مديريت و
عملكرد عملياتي سازمان را ايجاد مينمايد.
مهندسان صنايع بيشتر
درگير افزايش بهرهوري در مديريت منابع انساني، روشها و تكنولوژي هستند و
حال آنكه ساير رشتههاي مهندسي بيشتر درگير ماهيت فني فرايندها و فراوردهها
ميباشند. در واقع مهندسي صنايع تنها رشته مهندسي است كه عامل انسان يكي از
مولفههاي اصلي سيستمهاي مورد مطالعه آن را تشكيل ميدهد. در نتيجه مهندسان
صنايع در تيمهاي ميان رشتهاي براي امور برنامهريزي، نصب و كنترل و بهبود
فعاليتهاي موسسات به خدمت گرفته ميشوند. اين فعاليتها ممكن است فعاليتهاي
توليد، نوآوري در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جريان اطلاعات سازماني
را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنايع بستر لازم براي تعامل
تخصصهاي مختلف و كار گروهي را به بهترين وجه ايجاد نموده و در نتيجه امور
طرح، برنامهريزي، اجرا و نظارت بر عملكرد نظامهاي توليدي خدماتي بشكل
منسجمتر انجام ميشود و در نهايت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت
كارها، راحتي كاركنان، كاهش هزينهها، ارتقا كيفيت و جلب رضايت مشتريان منجر
ميشود.
تاريخچه مهندسي صنايع
اولين
جرقههاي پيدايش مهندسي صنايع بعنوان يك تخصص با آغاز انقلاب صنعتي در
ابتداي قرن 19 زده شد. انقلاب صنعتي كه با ظهور اختراعات جديد خصوصاً در
صنعت نساجي و اختراع ماشينبخار آغاز شد، باعث بكارگيري نيروي انساني بيشتر و
افول صنايع كوچك دستي شد. با گسترش كارخانجات، نياز به مديريت و تفكر
مديريتي بيش از پيش احساس شد. افراد بسياري در جهت ارتقا كيفيت محصولات
تلاش كردند. آدام اسميت، پدر علم اقتصاد پيشنهاد تقسيم كار را داد. وي بيان
كرد كه ميتوان با تقسيم كار در كارخانه پيچسازي نتيجه كار را به مقدار
زيادي بهبود بخشيد. بهموازات اختراعات و نوآوري در فرايندها، روشهاي
حسابداري و هزينهيابي گسترش يافتند. روشهاي تحليل علمي، آزمايشات و
اثباتهاي علمي در طراحي و ساخت ابزارآلات و ماشينها بكار گرفته شد و در
نتيجه، اثرگذاري اين تحولات در تفكر سازماني مديريت موجب شد مديريت علمي به
عنوان يك نگرش و روش حرفهاي مطرح شود. اولين تلاش براي علمي شدن مديريت از
آمريكا شروع شد. در سال 1881 فردريك تيلور پدر مديريت علمي، انديشههاي خود
را توسعه داد. فرانك گيلبرت و همسرش ليليان در جهت مطالعه كار با بررسي
حركات توانستند ابزار جديدي را ابداع كنند. همچنين آنان به مسائل روانشناسي
و انگيزههاي انساني توجه نمودند. عملكرد پرداخت پاداش و نتايج قابل قبول
آن توسط امرسان ايجاد و توسعه يافت. مجموعه فعاليتهاي تيلور و هم عصرانش
براي فرموله كردن اصول اساسي به عنوان روشهاي علمي مديريت متمركز شده بود
كه اين فعاليتها بهزودي تحت عنوان مديريت علمي شناخته شد.
كار اين
افراد توسط انجمن مهندسين مكانيك آمريكا ارج نهاده شد و عرصه براي فعاليت
تيلور و همفكرانش توسط اين انجمن ايجاد شد. در سال 1912 انجمني براي ارتقا و
رشد مديريت بنا نهاده شد كه در سال 1915 انجمن تيلور نام گرفت. اين انجمن
از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسي صنايع فعاليت خود را ادامه داد. در اين
دوران مديران علمي داراي تحصيلات مهندسي بودند و بسياري خود را مهندس صنايع
قلمداد ميكردند و گروهي نيز در حيطه مديريت به عنوان مشاوران مديريت مطرح
بودند. بتدريج مواد درسي و مدرك مهندسي صنايع و برنامههاي مربوطه مورد توجه
قرار گرفت و در نهايت دانشكدههاي مهندسي صنايع ايجاد و توسعه يافتند.
اهميت مهندسي صنايع
مرور
توانمنديها و خدمات مهندسي صنايع نقش و اهميت مهندسي صنايع را بوضوح بيان
ميكند. امروزه حيات اقتصادي سازمانها و موسسات توليدي و خدمات در بازار
رقابتي شديد جهاني به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً
منابع در دسترس شامل مواد، منابع انساني، ماشينآلات (شامل تجهيزات، لوازم
جانبي، امكانات مورد نياز شامل فضا و انرژي و ...)، منابع اطلاعاتي و منابع
مالي طبقهبندي ميشوند. ايجاد و نگهداري منابع ياد شده هزينههايي را براي
سازمان بهدنبال دارد. هزينه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به
كارگيري اين منابع است. هر شركت توليدي يا خدماتي كه بتواند هزينههاي خود
را به حداقل ممكن برساند و به بياني ديگر توانايي استفاده بهينه از منابع
را در تمام اركان سازماني خود ايجاد نمايد يا حاشيه سود بيشتري به دست
خواهد آورد و يا قادر خواهد بود كه قيمتهاي فروش خود را با حفظ حاشيه سود
قبلي، كاهش دهد. اين بدان معني است كه قدرت رقابتي موسسه مذكور در بازار
افزايش مييابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهاني قدرت رقابتي شرط اساسي
موفقيت در كسب و كار نوين محسوب ميشود. در كنار اين مسائل، توجه به
نوآوريها و ارتقا كيفي محصولات و خدمات كه از طريق تلاش براي يافتن طرحهاي
بهبود يافته و همچنين تحول در فرآيند كسب و كار نيز بقا و رشد موسسات را در
پي خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نيازمنديهاي رسيدن به
امور مذكور را با تكنيكهاي مهندسي صنايع تطبيق دهيم مشاهده ميشود كه مهندسي
صنايع ابزار لازم براي حصول اهداف سازماني را بطور فراگير و سيستماتيك
فراهم ميآورد و اين نشانگر نقش و اهميت بالاي مهندسي صنايع بعنوان موتور
محرك حركت سازمانهاي امروزي است.
اصول فكري و ديدگاهها در مهندسي صنايع
اساس
مهندسي در هر گرايشي طراحي مبني بر اندازهگيري، محاسبه و تحليل با استفاده
از علوم رياضي و تجربي شكل ميگيرد. در نتيجه حرفه مهندسي كاملاً ديد فني و
ماشيني دارد كه موجب محدوديت ديدگاه در ابعاد خاص شده و برخي موضوعات
مانند يافتن بهترين روشهاي مديريتي و ارتباطات انساني در ديدگاه محض مهندسي
ناديده گرفته ميشود. مهندسي صنايع با در برداشتن نگرش سيستماتيك و فراگير
ارتباط تخصصهاي مختلف و نهاد مديريت سازمان را ايجاد نموده و امور
برنامهريزي، سازماندهي، هدايت و نظارت بر امور اجرايي با هماهنگي بيشتري
دنبال ميگردد. اين نگرش استمرار همان سير تفكر تيلور و هم عصران وي ميباشد
كه با تلاش تك تك آنان مجموعه اصول و نگرشهاي مديريت علمي موجوديت يافت.
مديريت علمي همان نگرش سنتي مهندسي صنايع است. با پيشرفت مديريت علمي،
مهندسي صنايع با تفكري بر مبناي علوم رياضي، فيزيكي، اجتماعي و اقتصادي در
عرصه صنعت و خدمات ظهور كرد كه به معني ايجاد يك تفكر فراگير و سيستماتيك
بود. نگاه مهندسي صنايع به مسائل از زوايا و ديدگاههاي مختلف همانند توجه
به خروجي و محصول سيستم، توجه به مشتري ويا نگرش به بهرهوري سازمان قابل
طرح و پيگيري ميباشد كه بر مبناي اصول فكري تقريباً يكساني دنبال ميگردد.
اكنون بايد ديد كه اصول فكري مهندسي صنايع بر چه عواملي استوار است. در اين
راستا بطور خلاصه اصول فكري مهندسي صنايع ذيلاً ارائه شده است.
1- خلاقيت
فعاليت
اصلي هر مهندس صنايع ارائه طرح براي بهبود سيستمهاي جاري و يا ارائه طرح
جديد ميباشد كه به همين منظور قوياً نياز به خلاقيت و نوعآوري جهت ارائه
طرحهاي نو و بديع ميباشد. در واقع با توجه به گستردگي مسائل، مهندسي صنايع
همانند اقيانوسي از فنون و علوم مختلف به عمق نيم متر با برخورداري از
زمينه خلاقيت و ابتكار به مهندسين صنايع اين امكان را ميدهد كه در جهت حرفه
كاربردي مورد نظر به تعميق دانش خود پرداخته و فرصتي فراهم ميشود تا
ايدههاي جديد و خلاق در زمينههاي مربوطه مطرح گردد.
2- تفكر فراگير
نگرش
سيستماتيك و فراگير برجستهترين خصوصيت مهندسي صنايع است و اطلاق مهندسي
صنايع و سيستمها به اين رشته بي ارتباط با اين نگرش نيست. نگرش فراگير موجب
ميشود مسائل از كل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسي دقيق قرار گرفته و
مدل كاملي از سيستمهاي مورد نظر تهيه و مسائل مورد نظر آن به بهترين شكل
طرح و بررسي ميگردد.
3- رهبري گروه
هر
سيستمي كه طرح ميشود اگر بدرستي اجرا نشود منتج به نتيجه نخواهد شد بلكه
حسن اجرا سيستم طراحي شده يك ضرورت مهم تلقي ميشود. لذا آشنايي با كليت
سيستم مورد نظر و نقش اجزا در كاركرد صحيح آن اين امكان را فراهم ميآورد كه
هدايت و رهبري گروه كاري مجري سيستم با انگيزه بيشتري دنبال گردد و در
واقع علاوه بر طراحي سيستم مورد نظر، مهندسي صنايع سيستمهاي پيادهسازي و
اجرا را نيز پيريزي نموده و نقش رهبري گروههاي كاري را موثرتر دنبال
مينمايد.
4- مديريت زمان
انجام
كار بدون توجه به ظرف زماني و تحويل به موقع خروجي مورد نظر سيستم، ارزش
زيادي نميتواند داشته باشد. امروزه اهميت زمان و فرصتهاي آن با توجه به
عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادي براي همگان واضح و بديهي است. در اين خصوص
مهندسي صنايع با درك موضوع تكنيكهايي را بكار ميگيرد كه عامل زمان اجراي
اجزاي كاري را در تمامي فرايندها مورد توجه و مديريت قرار ميدهد.
5- ارتباط بهرهوري و بهبود مستمر
اعتقاد
به ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر يك اصل با ارزش در مهندسي صنايع است.
اكتفا به وضعيت فعلي جز در جا زدن نتيجه ديگري نخواهد داشت. لذا مهندسي
صنايع با پذيرش اين مطلب كه سطح دانش و مهارتها يك مقوله نسبي همواره سعي
در افزايش بهرهوري و بهبود وضعيت كاري نموده و سعي ميشود همواره امور اثر
بخشتر و كاراتر شود. نگرش بهبود مستمر اين امكان را ميدهد كه هر روز به فكر
ارتقا هر چند به اندازه كوچك باشيم.
6- ذهن كنجكاو و يادگيري
يادگيري
فرايندي است كه نميتوان بر آن حد و مرز تعيين كرد. مهندسي صنايع به منظور
مطالعه و پيگيري مسائل همواره به اين نكته توجه دارد كه هر مورد را ، منحصر
به فرد بررسي نمايد و جهت شناخت آن فرض بر اين است كه از تصورات ذهني دوري
نموده و سعي بر تعيين كشف واقعيتهاي حاكم بر اجزا و كل سيستم ميباشد. لذا
عدم وجود تعصب خاص به ماهيت فني امور موجب ميشود ذهنيت كنجكاو براي كشف
حقايق نهفته در پديدهها تقويت شود و مهندس صنايع با ذهن دژم كمتر ميتواند
راهحلهاي ابتكاري و راهگشا براي مسائل مورد نظر ارائه نمايد.
زمينه هاي فعاليت مهندسي صنايع
با
پيشرفت و تحول سريع علوم و فنون و پيچيدگيهاي روز افزودن آن، بالطبع
نظامهاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافتهاند كه در اين ميان اداره صحيح و
مناسب اين گونه واحدها مستلزم بكارگيري تكنيكهاي علمي و پيشرفته جهت
پيشبيني مدلسازي، برنامهريزي، تأمين و تدارك، اجرا و نظارت و ارزيابي نتايج
حاصله در راستاي وظايف مديريتي است. همانطوري كه ميدانيم فعاليت هر نظام
اعم از توليدي يا خدماتي با اتكا بر فناوري خاص آن امكان تداوم و استمرار
دارد و صرفنظر از ماهيت فني و صنعتي امر، فناوري داراي چهار جز اصلي يعني
شامل 1- تجهيزات، امكانات توليدي و خدماتي 2- مديريت و سازمان 3- نيروي
انساني 4- دانش فني است. از آنجا كه رشتههاي مهندسي مرسوم نظير مهندسي
مكانيك، برق، ساختمان و ... بيشتر به ابعاد فني صنعت (مورد 1 و 4) توجه
دارند. در فرايند كسب و كار رقابتي به تنهايي پاسخگوي مسائل پيچيده خدمات
مهندسي و مديريتي مدرن امروزي كه بصورت سيستماتيك تحولات سياسي، اجتماعي،
اقتصادي و باورهاي انساني را در چرخه حيات سيستمهاي مورد توجه خود لحاظ
نمينمايند نيستند. لذا براي رفع چنين كمبودهايي در قرن حاضر بويژه طي چند
دهه اخير، رشته جديدي تحت عنوان مهندسي صنايع با بهرهگيري از علوم رياضي،
فيزيكي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكها و فنون مهندسي بوجود آمده است. با توجه
به مراتب فوق شايد مناسب بود اين رشته با عنوان مهندسي مديريت معرفي ميشد،
چرا كه كاربردهاي آن محدود به صنعت نيست و هر موسسه انتفاعي و غير انتفاعي
با جنبه صنعتي يا خدماتي ميتواند از فنون و تكنيكهاي مهندسي صنايع
بهرهگيرد. مبحث صرف منابع و حصول حد اكثر نتيجه از منابع مصروفي چيزي نيست
كه منحصر به صنعت يا بنگاه خاصي باشد و امروزه با توجه به كمبود ارتقاع سطح
بهرهوري امري ضروري و حياتي محسوب ميشود كه نشانگر بستر گسترده براي
فعاليتهاي مهندسي صنايع نفتي ميشود . مهندسي صنايع در حرفهها و مشاغلي
همچون، بانكداري، خدمات مشاورهاي، صنعت بيمه، شركتهاي هواپيمايي، كشتيراني،
بيمارستانها، كارخانجات، كشت و صنعت، خدمات شهري، استاديومهاي ورزشي و يا
هر مكان ديگري كه نياز به برنامهريزي، هدايت و مديريت و ارتقا بهرهوري
ميباشد كاربرد دارد.
برخي از زمينههاي كاري مشخص مهندسي صنايع در بازار كسب و كار عبارتند از:
"يكي
از بهترين تعريف هايي كه از مهندسي برق شده است، اين است كه محور اصلي
فعاليت هاي مهندسي برق، تبديل يك سيگنال به سيگنال ديگر است. كه البته اين
سيگنال ممكن است شكل موج ولتاژ يا شكل موج جريان و يا تركيب ديجيتالي يك
بخش از اطلاعات باشد.
مهندسي برق داراي 4 گرايش است كه در زير بطور
اجمالي به بررسي آنها مي پردازيم و در قسمت معرفي گرايشها به تفصيل در
مورد هر كدام صحبت خواهم كرد.
1) مهندسي برق- الكترونيك:
الكترونيك علمي است كه به بررسي حركت الكترون در دوره گاز، خلاء و يا نيمه
رسانا و اثرات و كاربردهاي آن مي پردازد. با توجه به اين تعريف، مهندس
الكترونيك در زمينه ساخت قطعات الكترونيك و كاربرد آن در مدارها، فعاليت مي
كند. به عبارت ديگر، زمينه فعاليت مهندسي الكترونيك را مي توان به دو شاخه
اصلي "ساخت قطعه و كاربرد مداري قطعه" و "طراحي مدار" تقسيم كرد.
2) مهندسي برق- مخابرات:
مخابرات، گرايشي از مهندسي برق است كه در حوزه ارسال و دريافت اطلاعات
فعاليت مي كند. مهندسي مخابرات با ارائه نظريه ها و مباني لازم جهت ايجاد
ارتباط بين دو يا چند كاربر، انجام عملي فرايندها را به طور بهينه ممكن مي
سازد. پس هدف از مهندسي مخابرات، پرورش متخصصان در چهار زمينه اصلي اين
گرايش است شامل فرستنده، مرحله مياني، گيرنده و گسترش شبكه كه گسترده هر
كدام عبارتند از:
فرستنده: شامل آنتن، نحوه ارسال و ...
مرحله مياني: شامل خط انتقال و محاسبات مربوط و ...
گيرنده: شامل آنتن، نحوه دريافت، تشخيص و ...
گسترش شبكه: مشتمل بر تعميم خط ارتباطي ساده، ادوات سويچينگ ، ارتباط بين مجموعه كاربرها و ...
3) مهندسي برق- قدرت:
مهندسي قدرت را مي توان "توليد نيروي الكتريكي" به روشهاي گوناگون و
انتقال و توزيع اين نيروها با بازده و قابليت اطمينان بالا، تعريف كرد. پس
هدف از مهندسي قدرت، پرورش افرادي كارا در بخشهاي توليد، انتقال و توزيع
است كه گستره اين بخش عبارت است از:
توليد: طراحي شبكه هاي توليد با كمترين هزينه و بيشترين بازده.
انتقال:
طراحي شبكه هاي انتقال، خطوط انتقال، پخش بار بر روي شبكه، قابليت اطمينان
و پايداري شبكه قدرت، طراحي رله ها و حفاظت شبكه، پخش بار اقتصادي
(dispaich economic).
توزيع: طراحي شبكه هاي توزيع حفاظت و مديريت آن.
4) مهندسي برق- كنترل:
كنترل، در پيشرفت علم نقش ارزنده اي را ايفا مي كند و علاوه بر نقش كليدي
در فضاپيماها و هدايت موشكها و هواپيما، به صورت بخش اصلي و مهمي از
فرايندهاي صنعتي و توليدي نيز درآمده است. به كمك اين علم مي توان به
عملكرد بهينه سيستمهاي پويا، بهبود كيفيت و ارزانتر شدن فرآورده ها، گسترش
ميزان توليد، ماشيني كردن بسياري از عمليات تكراري و خسته كننده دستي و
نظاير آن دست يافت. هدف سيستم كنترل عبارت است از كنترل خروجيها به روش
معين به كمك وروديها از طريق اجزاي سيستم كنترل كه مي تواند شامل اجزاي
الكتريكي، مكانيك و شيميايي به تناسب نوع سيستم كنترل باشد.
ماهيت:
انرژي
اگر بنيادي ترين ركن اقتصاد نباشد، يكي از اركان اصلي آن به شمار مي آيد و
در اين ميان برق به عنوان عالي ترين نوع انرژي جايگاه ويژه اي دارد. تا
جايي كه در دنياي امروز ميزان توليد و مصرف اين انرژي در شاخه توليد، شاخص
رشد اقتصادي جوامع و در شاخه خانگي و عمومي يكي از معيارهاي سنجش رفاه
محسوب مي شود.
دانش آموختگان اين رشته مي توانند در زمينه هاي
طراحي، ساخت، بهره برداري، نظارت، نگهداري، مديريت و هدايت عمليات سيستم ها
عمل نمايند.
گرايش هاي مقطع ليسانس:
رشته
مهندسي برق در مقطع كارشناسي داراي 4 گرايش الكترونيك، مخابرات، كنترل و
قدرت(1) است. البته گرايش هاي فوق در مقطع ليسانس تفاوت چنداني با يكديگر
ندارند و هر گرايش با گرايش ديگر تنها در 30 واحد يا كمتر متفاوت است. و
حتي تعدادي از فارغ التحصيلان مهندسي برق در بازار كار جذب گرايشهاي ديگر
اين رشته مي شوند. با اين وجود ما براي آشنايي هر چه بيشتر شما گرايشهاي
فوق را به اجمال معرفي مي كنيم.
گرايش الكترونيك
دكتر كمره اي استاد مهندسي برق دانشگاه تهران در معرفي اين گرايش مي گويد:
"گرايش
الكترونيك به دو زير بخش عمده تقسيم مي شود. بخش اول ميكروالكترونيك است
كه شامل علم مواد، فيزيك الكترونيك، طراحي و ساخت قطعات از ساده ترين آنها
تا پيچيده ترين آنها است و بخش دوم نيز مدار و سيستم ناميده مي شود و هدف
آن طراحي و ساخت سيستم ها و تجهيزات الكترونيكي با استفاده از قطعات ساخته
شده توسط متخصصان ميكروالكترونيك است.
دكتر جبه دار نيز در معرفي اين گرايش مي گويد:
"گرايش
الكترونيك يكي از گرايشهاي جالب مهندسي برق است كه محور اصلي آن آشنايي با
قطعات نيمه هادي، توصيف فيزيكي اين قطعات، عملكرد آنها و در نهايت استفاده
از اين قطعات، براي طراحي و ساخت مدارها و دستگاههاي است كه كاربردهاي فني
و روزمره زيادي دارند."
گرايش مخابرات
هدف
از مخابرات ارسال و انتقال اطلاعات از نقطه اي به نقطه ديگر است كه اين
اطلاعات مي تواند صوت، تصوير يا داده هاي كامپيوتري باشد.
دكتر جبه دار در مورد شاخه هاي مختلف اين گرايش مي گويد:
"مخابرات
از دو گرايش ميدان و سيستم تشكيل مي شود. كه در گرايش ميدان، دانشجويان با
مفاهيم ميدان هاي مغناطيسي، امواج، ماكروويو، آنتن و ... آشنا مي شوند تا
بتوانند مناسبترين وسيله را براي انتقال موجي از نقطه اي به نقطه ديگر پيدا
كنند.
همچنين يكي از فعاليت هاي عمده مهندسي مخابرات گرايش سيستم،
طراحي فليترهاي مختلفي است كه مي توانند امواج مزاحم شامل صوت يا پارازيت
را از امواج اصلي تشخيص و آنها را حذف كرده و تنها امواج اصلي را از آنتن
دريافت كنند.
گفتني است كه امروزه با توسعه مخابرات بي سيم، ارتباط
نزديكتري بين دو گرايش ميدان و سيستم ايجاد شده است. براي نمونه در گوشي
تلفن همراه ما هم تجهيزات مربوط به مدارهاي مخابراتي و هم تجهيزات مربوط به
فرستنده و هم آنتن گيرنده را داريم. از همين رو يك مهندس مخابرات امروزه
بايد از هر دو گرايش بخوبي اطلاع داشته باشد تا بتواند يك دستگاه بي سيم را
طراحي كند."
گرايش كنترل
"اگر
بخواهيم يك تعريف كلي از كنترل ارائه دهيم، مي توانيم بگوييم كه هدف اين
علم، كنترل خروجي هاي يك سيستم بر مبناي ورودي هاي آن و با توجه به شرايط
ويژه و نكات مورد نظر طراحي آن سيستم مي باشد."
دكتر كمره اي در
ادامه معرفي علم كنترل مي گويد: "علم كنترل فقط در مهندسي برق مورد استفاده
قرار نمي گيرد. بلكه در شاخه هاي ديگري از علوم مهندسي و حتي علوم انساني
كاربرد دارد. به عنوان نمونه كنترل فرآيند تصفيه نفت در يك پالايشگاه،
كنترل عملكرد يك نيروگاه برق، سيستم كنترل ناوبري يك كشتي و يا كنترل
تحولات و تغييرات جمعيتي نمونه هاي متنوعي از كاربرد علم كنترل مي باشد.
گفتني است كه گرايش كنترل داراي زير بخش هاي متنوعي مانند كنترل خطي، غيرخطي، مقاوم، تطبيقي، ديجيتالي، فازي و غيره است."
دكتر جبه دار نيز با اشاره به اينكه گرايش كنترل منحصر به مهندسي برق نمي شود، مي گويد:
"در
رشته هاي مهندسي مكانيك، مهندسي شيمي، مهندسي هوافضا، مهندسي سازه و
مهندسي هاي ديگر نيز ما شاهد علم كنترل هستيم اما نوع سيستم كنترلي در هر
رشته مهندسي متفاوت است. براي مثال در مهندسي مكانيك نوع كنترل، مكانيكي و
در مهندسي شيمي براساس فرآيندهاي شيميايي است. اما در كل هدف مهندسي كنترل،
طراحي سيستمي است كه بتواند عملكرد يك دستگاه را در حد مطلوب حفظ كند.
دكتر جبه دار در ادامه درباره فعاليت هاي ديگر مهندسي كنترل مي گويد:
"خودكار
كردن يا اتوماتيك كردن خط توليد، يكي ديگر از فعاليت هاي مهندسي كنترل
است. يعني مهندس كنترل مي تواند به گونه اي خط توليد را هماهنگ و كنترل كند
كه محصول توليد شده طبق برنامه تعيين شده و با بهترين كيفيت به دست آيد."