۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

زندگينامه ابوريحان بيروني


ابوريحان محمد بن احمد بيروني ، نابغة نامدار ، نمونة مثالي زدني متفكران هوشيار و معتقد ايراني و بي‌شك يكي از بزرگترين دانشمندان جهان در تمامي اعصار است .
اين محقق جسور در سوم ذي حجة سال 362 هجري قمري در «بيرون» خوارزم (ناحية مصب آمودريا در ساحل جنوبي درياچة آرال) در خانواده‌اي خوارزمي تبار ، گمنام و شيعه مذهب (احتمالاً شيعه زيديه) به دنيا آمد . وي سالهاي آغازين عمر را در زادگاهش سپري كرد و به خوارزمشاهيان معروف به آل عراق كه در «كاث» فرمانروا بودند ، پيوست . ابونصر منصور بن علي عراق كه از خاندان شاهية خوارزم و از رياضيدانان و منجمان بزرگ ايراني بود ، تعليم و تربيت بيروني را بر عهده گرفت و بعدها رساله‌هاي مختلف رياضي خويش را به نام و براي شاگرد دانشورش نوشت .
ابوريجان از همان آغاز جواني مشغول تحققيق و تأليف شد . خود نوشته است . كه در حدود سال 380 هجري قمري ، يعني هنگامي كه تقريباً 18 ساله بود ، به رصد مي‌پرداخت . وي همچنان با ديگر دانشمندان هم عصرش مراودات و مكاتبات علمي داشت و مكاتبات علمي بيروني و ابن سينا با يكديگر بسيار مهم و معروف است .
ابوريجان تا حدود 23 سالگي در خوارزم و ظاهراً در رصد خانه‌اي مشغول تحقيق بود و حدوداً در سال 385 هجري قمري ، پس از انقراض خاندان آل عراق به دست مأمون بن محمد ، والي جرجانيه     (گرگانج) ، و قتل ابو عبدالله محمد بن احمد ، آخرين حكمران آل عراق ، به ناچار زادگاهش را ترك كرد و تا چند سال از شهري به شهر ديگر رفت . در خلال همين سفرها به ري رفت و چنان كه خود در مقدمة كتاب مقاليد علم الهيئه نوشته است ، در انجا با ابو محمود خجندي و كوشيار بن لبان گيلي ملاقات كرد .
بيروني در ري دچار تنگدستي و پريشانحالي بود و خود در اين باره حكايت جالبي را در آثار الباقيه نقل كرده است كه ما نيز به خلاصه‌اي از آن اشاره مي‌كنيم .
روزي بيروني در ري با يكي از منجممان آن شهر رو به روه شد و دريافت كه وي در پاره‌اي از محاسبات نجومي خود اشتباه مي‌كند . بيروني خطاي منجم را تذكر داد و منجم ، كه اطلاعات علميش بسيار كمتر از بيروني بود و خود نيز احتمالاً اين مسئله را مي‌دانست ، به جاي پذيرش نقص كار ، با تكبر فراوان ابوريحان را تحقير و گفتة او را تكذيب كرد . بيروني متوجه شد كه دليل رفتار غير منطقي آن منجم ، توانگر بودن خود او و فقر بيروني است . جالب‌تر اين كه بعدها ، وقتي بيروني از تنگدستي رهايي يافت ، منجم نظر او را تصديق كرد .
ابوريجان از ري به طبرستان و نزد مرزبان بن رستم از اميرزادگان آل باوند و صاحب كتاب مرزبان نامه رفت و كتاب مقاليد علم الهيئه را به نام او نوشت . همچنين مدتي نزد منصور دوم پسر نوح ساماني روزگار گذراند و از حمايت او برخوردار شد .
در سال 387 هجري قمري ظاهراً به خوارزم برگشت و با ابوالوفا محمد بن محمد بوزجاني ، كه در آن هنگام در بغداد بود ، مكاتبه كرد و آن دو با يكديگر قرار گذاشتند كه همزمان در بغداد و خوارزم ،     ماه گرفتگي را رصد كنند . 
ابوريحان در سال 388 هجري قمري به گرگان رفت و در دربار شمس المعالي قابوس بن وشمگير ، امير آل زيار ، از او به گرمي استقبال شد .قابوس مردي با فرهنگي و اديبي فاضل بود و به عربي و فارسي شعر مي‌سرود و در دربارش دانشمندان جايگاهي رفيع داشتند . بيروني كتاب آثار الباقيه را كه نخستين كتاب مشهور و عظيم او به عربي و دربارة گاهشماري است ، به نام شمس المعالي تأليف كرد . دانشمند ما حدود سال 399 هجري قمري به زادگاه خود بازگشت و در جرجانيه يا گرگانج (در شمال غربي خوارزم) به دربار ابوالعباس مأمون بن مأمون خوارزمشاه پيوست و در آنجا مقامي بلند يافت .
سلطان محمود در مراجعت به غزنه در سجستان (افغانستان) در بهار سال 408 هجري قمري بيروني و جمعي از فضلا و اهل عمل گرگانج را همراه خود به غزنه برد . ابوريحان از آن پس و به اجبار ،‌ شهر غزنه را مركز فعاليتهاي خويش قرارداد و شايد به صورت رسمي منجمي دربار محمود را به عهده داشت .
در دوران سلطنت مردود بن مسعود ملقب به شهاب الدوله (پسر مسعود كه پس از قتل وي در سال       432 هجري قمري به قدرت رسيد) نيز بيروني مورد عنايت و احترام دربار بود و كتاب المجاهر في معرفه الجواهر ، در شناخت گوهرها و كانيها ، از تأليفات اين دورة اوست . آخرين اثر ابوريجان كتاب الصيدنه في الطب و دربارة داروشناسي است . به گفتة خودش در زمان تأليف اين كتاب ، بيش از هشتاد سال داشت و اين مايه پويايي فكري و عزم علمي در چنين سني بسيار شگفت انگيز است . تاريخ فوت ابوريجان را سال 440 هجري قمري و محل فوتش را غزنه دانسته‌اند ولي منطقي به نظر مي‌رسد كه وي كمي بعد از سال 442 هجري قمري فوت شده باشد ؛ زيرا همانطور كه در بالا گفتيم ، خود او تصريح كرده است كه در زمان نوشتن صيدنه ، بيش از هشتاد سال داشت و اگر تاريخ تولد بيروني حقيقتاً سال 362 هجري باشد ، نمي‌توان مرگش را در سال 440 هجري قمري دانست ؛ مگر اينكه ميلاد وي پيش از سال 362 هجري قمري باشد .
ابوريحان شخصيتي اعجاب انگيز و منشور گونه داشت و بسيار پيشروتر از زمان خود به نظر مي‌رسيد . وسعت مشرب ، انصاف علمي ، ، دقت نظر ، دوري جستن از تعصبات و اشتياق غير قابل وصف او براي درك ، تحصيل و تحليل فرهنگها ، افكار و علوم جديد ، هويتي نسبتاً متفاوت با فرهنگ غالب آن روزگار به اين محقق شهير بخشيده بود .
بيروني رياضيدان ، ستاره شناس ، جغرافيدان ، مورخ ، مردم شناس ، دين شناس و فيزيكداني بزرگ بود و تقريباً در همة علوم زمان خويش به جز كيميا (شيمي) محققي نكته سنج به حساب مي‌آمد و همواره با خرافات به مبارزه مي‌پرداخت . بسياري از دانشمندان غرب و شرق از وي به عظمت ياد كرده‌اند و شخصيت پيشرو و منتقدش را با عباراتي به ياد ماندني ستوده‌اند .
اين حكيم نامدار ،‌ روحي وارسته و طبعي بلند داشت . روايت كرده‌اند كه وقتي تأليف كتاب قانون مسعودي به پايان رسيد ، سلطان مسعود غزنوي يك بارِ فيل نقره براي بيروني هديه فرستاد ولي وي آن را به خزانة حكومت بازگرداند و گفت : «مرا به اين مال نيازي نيست ، زيرا عمري به قناعت زندگي كرده‌ام و خوش ندارم پس از اين روشي ديگر در پيش گيرم» .
بيروني تا آخرين لحظة عمر در پي آموختن بود و شايد نقل آن حكايت بسيار معروف و آشنا ، همچنان خالي از لطف نباشد .
در آخرين ساعت حيات اين متفكر بزرگ ، وقتي نفسهايش به شماره افتاده بود ، دوست فاضلي بر بالين وي حاضر شد . ابوريحان با ضعفي كه تمام وجودش را فرا گرفته بود ، از دوستش مسئله‌اي پرسيد . آن مرد اندوهگين و شگفت زده گفت : «اكنون چه جاي چنين پرسشي است ؟» و ابوريجان زمزمه كرد : «بدانم و بميرم بهتر است ندانم و بميرم ؟» آن دوست پاسخ مسئله را توضيح داد و آنجا را ترك كرد ولي هنوز چند قدمي بيشتر نرفته بود كه شيون از خانة بيروني برخاست .
ابوريحان در تمام ايام سال به جز نوروز و مهرگان و روزهايي كه به ضرورتي كار خويش را تعطيل مي‌كرد ،‌مشغول محقيق وتفحص بود . از ويژگيهاي چهره و ظاهر بيروني نيز مانند بيشتر بزرگان اين كشور ، اطلاعات زيادي در دست نيست و تنها همين قدر مي‌دانيم كه او چهره‌اي گندمگون ، شكمي بزرگ و ريشي انبوه داشت .

ميراث علمي و فرهنگي ابوريجان بيروني

در سال 427 هجري قمري ، ابوريجان بنابر خواهش شخصي ، فهرستي از آثار محمد بن زكرياي رازي ، پزشك ، شيميدان و فيلسول و الا مقام سده‌هاي سوم و چهارم هجري قمري ، فراهم كرد و به دنبال آن فهرست عناوين 113 جلد از كتاب و رسالاتي كه خود تا به آن هنگام نوشته بود نو همچنين اسامي         25 جلد كتاب يا رساله‌اي كه ديگران به نام وي نوشته بودند ، آورد .
بنابر اين . مشخص است كه 113 اثر ياد شده ، شامل همة آثار اين محقق بزرگ نيست ؛ زيرا وي سالها بعد از اين تاريخ زنده بود و تا آخرين روزهاي زندگي مي‌نوشت .
بر اساس تحقيقات گستردة پژوهشگراني كه در صد سالة اخير آثار بيروني را گردآوري ، ترجمه و بررسي كرده‌اند (و به عنوان يك ايراني با شرمندگي بايد اضافه كنم كه دربارة اين دانشمند نيز مانند ديگر دانشمندان ما تقريباً دقيق‌ترين و اصولي‌ترين پژوهشها از آنِ غربيها است) نوشته‌هاي وي در مي‌توان در حدود 148 تا 153 عنوان تخمين زد و ظاهراً تنها 35 جلد از اين آثار از دستبرد حوادث محفوظ مانده است .
تنوع موضوعي اين كتب و رسالات از وسعت معلومات ابوريحان حكايت مي‌كند . اين آثار در زمينة حساب ، هندسه ، مثلثات ، ستاره شناسي ، نقشه‌كشي ، فيزيك ، مكانيك ، جغرافيا ، تاريخ ، گاهشماري ، دين شناسي ، اسطوره شناسي ، پزشكي ، كاني شناسي ، زبان شناسي ، ادبيات ، فلسفه و تأليف يا ترجه شده‌اند . ابوبيجان كتاب التفهيم لا وائل صناعه التنجيم را به هر دو زبان فارسي و عربي نوشت و در نوشتن متن فارسي آن نهايت ذوق ادبي را به كار برد . اين كتاب به همراه دانشنامة علايي ابن سينا و تعدادي ديگر از آثار فارسي سده‌هاي چهارم و پنجم هجري قمري زمينه‌اي فراهم آوردند تا به مرور زمان         زبان فارسي بتواند به عنوان دومين زبان علمي و فلسفي جهان اسلام مطرح شود . التفهيم شامل پنج باب است و بابها به ترتيب ، موضوعات زير را در بر مي‌گيرند :
هندسه ، حساب و جبر و مقابله ، هيئت و جغرافيا و بوم شناسي ، اسطرلاب ، احكام نجوم . بيروني در هر يك از اين پنج باب ، اصطلاحات مربوط به علم يا فن مورد بحث را به شكل سئوال و جواب شرح داده است . به اين ترتيب ، التفهيم گنجينة گرانبهايي از اصطلاحات علمي را شامل مي‌شود كه با كمال دقت و مهارت و با عباراتي كوتاه تعريف شده‌اند .
كتاب مقاليد علم الهيئه (يعني كليدهاي دانش ستاره شناسي) نخستين كتابي است كه دربارة مثلثات كروي و مستقل از علم نجوم نوشته شده است . نام اين اثر نشان مي‌دهد كه بيروني ، مثلثات كروي را كليد فهم ستاره شناسي مي‌دانست .
كتاب راشيكات الهند بيروني كتابي است كوچك كه دربارة نسبت و تناسبت نوشته شده و در تاريخ رياضي بسيار اهميت دارد . بيروني در اين كتاب ، آنچه را كه دربارة نسبت و تناسب در رياضيات هندي مي‌دانست ، با آنچه در اين باره از رياضيات يوناني به دست او رسيده بود ، تلفيق كرد و چنين كاري تا پيش از آن سابقه نداشت .
بيروني چند روش براي تصوير نقاط متعلق به سطح كره بر يك صفحه اختراع كرده است . محاسبة تقريبي وتر يك درجه و مقايسة نتيجه محاسبات خود با محاسبات بطلميوس در اين مورد از ديگر تلاشهاي ارزشمند ابوريجان محسوب مي‌شود .
مقدار تقريبي نسبت قطر دايره به محيط آن (n/1 ) را دانشمند ما با روشي جديد به دست آورد و اندازة تقريبي ضلع نُه ضلعي منتظم محاطي را به وسيلة حل معادله 3x = x3 + محاسبه كرد  . بيروني نه تنها رياضيات نظري و كاربردي يوناني و هندي را به خوبي مي‌دانست ، بلكه مباحث مطرح شده در اين زمينه را تحليل و نقد مي‌كرد . او تعدادي از آثار رياضي و نجوم هنديان را به عربي برگرداند و بعضي از آثار مهم رياضي يونان را به سانسكريت ترجمه كرد .
بيروني به طالع بيني و پيشگويي بر اساس وضعيت ستارگان و صور فلكي ، كه به آن علم احكام نجوم مي‌گفتند ، هيچ اعتقادي نداشت ؛ هر چند كه اين فن را به كمال مي‌دانست و در دربار محمود غزنوي نيز از اين راه روزگار مي‌گذراند .
بيروني در كتاب تحقيق مالهنه كه اثري است فوق العاده نفيس و بي‌مانند در عصر خويش (و دقيق‌ترين و جامع‌ترين متني محسوب مي‌شود كه تا آن روز دربارة فرهنگ ، علم ، فلسفه ، اسطوره ، خرافه ،        مردم شناسي ، جامعه شناسي ، دين شناسي تطبيقي ، آداب و رسوم ، ويژگيهاي جغرافيايي ، تاريخ و كشور هندوستان نوشته شده) نظرية بسيار پيشرفته‌اي دربارة علل پيدايش سرزمين هند از ديدگاه زمين شناسي ارائه مي‌دهد .
اين محقق بزرگ در كتاب المجاهر في معرفه الجواهر كه دربارة شناخت گوهرها (سنگهاي قيمتي) و فلزات نوشته شده است ، علاوه بر معرفي حدود 300 نوع كاني و سنگ و بيان آراء حكماي ايراني ، يوناني و در اين باب ، آزمايشهاي خود را دربارة خواص الماس ، زمرد و شرح مي‌دهد .
كتاب الصيدنه في الطب ابوريحان كه فرهنگنامة بسيار ارزشمندي در باب داروشناسي است ، فهرستي از داروهاي گياهي ، جانوري ، و كاني آن روزگار را شامل مي‌شود و از معتبرترين كتب مرجع طب سنتي ما به شمار مي‌آيد . اين شاهكار كم نظير ، ما را به سنت قديمي داروشناسي ايراني آشنا مي‌كند . بيروني در تنظيم اين اثر ، علاوه بر بررسي كلية كتب داروشناسي ايراني ، از منابع بابلي ، يوناني ، سرياني ، هندي و عربي نيز استفاده كرده است . در اينجا بايد يادآوري كرد كه ابوريحان علاوه بر زبان فارسي كه زبان مادري او بود ، زبان عربي سانسكريت و سرياني را به كمال مي‌دانست و با زبان يوناني و عبري نيز آشنايي داشت . كتاب عظيم و بي‌ بديل آثار الباقيه عن القرون الخاليه را بيروني در باب گاهشماري نوشت و در اين اثر ، تقديم اقوام و پيرامون اديان و مسلك گوناگون را بررسي و با يكديگر مقايسه كرد و مبدأ تواريخ  مختلف ، روشهاي تبديل تواريخ به يكديگر و ايام و شيوه‌هاي روزه‌ داري ، جشن و سوگواري معتقدان به اديان و آيينهاي متنوع را توضيح داد . در اين كتاب ، اسامي پيامبران از آدم تا خاتم ،‌ فهرستي از وقايع زندگي پيامبر اسلام (ص) به ترتيب زمان ، نامهاي پادشاهان ، دودمانهاي شاهي ايران ، مصر ، بابل و روم و تواريخ مربوط به هر يك و و به شكل جداول بسيار دقيق تنظيم شده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر